یادداشت | از رانندگی لاکچری تا تقوای اجتماعی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تقوا مسأله مهمی است که بسیار در آموزههای دینی به آن تأکید شده است. یکی از اموری که بر خطیب جمعه واجب است این است که در ابتدای هر خطبه باید مردم را به تقوا سفارش کند. این خود گویای اهمیت تقوا است. تقوا خودداری کردن از اموری و پایبندی به اموری دیگر است که انسان برای متقی بودن باید به آنها ملتزم باشد. در یک کلام تقوا یعنی ترک محرمات و انجام واجبات الهی.
تقوای اجتماعی
یک بُعد از تقوا مسائل فردی را شامل میشود؛ مثل نماز خواندن و روزه گرفتن یا ترک گناهان شخصی؛ ولی همه تقوا این نیست. تقوا جنبههای اجتماعی فراوانی دارد و مصادیق زیادی برای آن متصور است.
برخی از رفتارهای اجتماعی هستند که در نگاه اولیه شاید جنبه شرعی نداشته باشند ولی اگر با دقت به آنها بنگریم در واقع دارای جنبههای شرعی نیز هستند و پایبندی به آن را میتوان از مصادیق تقوای عرفی و اجتماعی به حساب آورد. بیشتر این رفتارها با حق الناس در ارتباط است و رعایت نکردن آنها معمولا با پایمال کردن حقوق مردم همراه میشود.
احترام به حقوق دیگران لازمه تقوا است
احترام به حقوق دیگران و اینکه انسان بداند به غیر از خودش آحاد جامعه نیز از حقوقی برخوردار هستند که نباید تضییع شود، نکته بسیار مهمی در فرهنگ اجتماعی است و کسی که رعایت کننده این مسائل است را میتوان انسان با فرهنگ و با شعوری تلقی کرد. در واقع کسی که چنین ویژگی داشته باشد لااقل از این حیث انسان خودخواه و متکبری نیست؛ چرا که برای دیگران نیز ارزش قائل است و همه چیز را برای خودش نمیخواهد و میتوان عنوان با انصاف نیز به چنین شخصی اطلاق کرد؛ زیرا اصولا انصاف به این است که انسان هرچه را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز بپسندد.
قطعا بخشی از آموزههای دینی به همین مسائل برمیگردد که شاید به ظاهر عادی و سطحی به نظر برسد؛ ولی حقیقت این است که همین مسائل به ظاهر پیش پا افتاده بخش مهمی از فرهنگ دینی شخص و جامعه را تشکیل میدهد و کسی که فاقد این خصوصیات باشد طبیعتا دینداری او لنگ خواهد زد.
رعایت نظافت شهر
مصادیق زیادی برای حقوق دیگران در جامعه وجود دارد که میتوان به آن اشاره کرد؛ یکی از آن مسائل رعایت نظافت شهر است؛ مثلا کسی که در وسط کوچه پوست موزی را می اندازد؛ اگر شخصی روی آن برود و سُر بخورد و اتفاقی برایش بیفتد، آن کسی که این پوست موز را انداخته مسئول است و باید پاسخگو باشد. این یک بعد ماجرا است. این که شخصی فضای عمومی را آلوده کند و حال دیگران را مشمئز کند، خودش میتواند مصداقی از تضییع حقوق باشد؛ چون دیگران هم حق دارند از فضای سالم و پاک بهره مند شوند.
اوضاع نابسامان رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی
یکی دیگر از رفتارها که در حوزه اجتماعی مطرح است و آن طور که باید به آن توجه نمیشود و در واقع اوضاع تأسف باری در کشور ما دارد، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی است. حقیقت این است که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور ما اوضاع بسیار نابسامانی دارد و فرهنگ ضعیفی را در این مورد شاهد هستیم.
برخی از اروپا تعریف میکنند که قوانین راهنمایی و رانندگی در آنجا خیلی خوب رعایت میشود؛ ولی خیلی از همینهایی که دم از اروپا میزنند جزء کسانی هستند که عنایت چندانی به رعایت این قوانین ندارند.
بعد از گذشت سالهای متمادی که از اجباری شدن کمربند ایمنی میگذرد و تقریبا به صورت یک فرهنگ در آمده، هنوز هستند کسانی که اعتنایی به بستن کمربند ندارند و اگر هم گهگاهی کمربند ببندند از ترس جریمه است. حالا این مورد ربطی به حق الناس ندارد و یک مورد شخصی است، ولی برخی از قوانین هست که رابطه مستقیم با حقوق دیگران دارد. رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی از آن مسائلی است که مراجع تقلید نیز به آن اذعان کردهاند که از نظر شرعی باید رعایت شود.
رانندگی لاکچری، وارد شدن به محدوده عبور ممنوع، رد کردن چراغ قرمز که بعضا منجر به تصادفات وحشتناک میشود، حرکات مارپیچ و سرعت غیر مجاز، همگی از مواردی است که با ضایع کردن حقوق مردم همراه است؛ مثلا وقتی رانندهای به محدوده عبور ممنوع وارد میشود، حداقل نتیجهاش این است که رفت و آمد ماشینهایی که در مسیر عادی حرکت میکنند را با اختلال و کندی مواجه میسازد و به همین مقدار که وقت آنها را به ناحق میگیرد، مسئول و ضامن است.
چالشی به نام راهنما نزدن
یکی از نکاتی که در راهنمایی و رانندگی به شدت به آن بی توجهی میشود راهنما زدن است. شاید در ابتدای امر این مسئله بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، ولی حقیقت این است که راهنما زدن بسیار مهم است و نزدن راهنما در بعضی مواقع میتواند تصادفات خطرناکی را به دنبال داشته باشد. همچنانکه ذکر شد رعایت نکردن همین مطالب به ظاهر ساده میتواند حق الناس را به گردن انسان بیندازد؛ مثلا وقتی رانندهای میخواهد بپیچد ولی راهنما نمیزند، ماشین پشت سر که طبیعتا خبر ندارد جلویی میخواهد بپیچید، سرعت عادی خودش را میرود که ناگهان ماشین جلویی که قصد پیچیدن دارد سرعتش کم میشود و به سمت راست یا چپ میپیچد و همین سهل انگاری می تواند تصادفی را به همراه داشته باشد که حداقل خسارت مالی دارد و وقت انسان را نیز تلف میکند. به همین سادگی!
اصولا فرهنگ راهنما زدن در ایران به شدت ضعیف است؛ برخی که گویا اصلا چیزی به نام راهنما در ماشینشان وجود ندارد. بعضاً این بی توجهی از کسانی دیده میشود که ادعا دارند راننده حرفهای هستند. از آن بدتر زمانی است که شما راهنما زدهای؛ مثلا راهنمای سمت چپ زدهاید و قصد دارید که مقداری جلوتر به خیابان سمت چپ بروید، ماشینی که پشت سر شما است قصدش مسیر مستقیم است و با وجود اینکه میبیند شما راهنمای چپ را زدید اصرار دارد که از سمت چپ شما سبقت بگیرد و با مشاهده راهنما سرعت خودش را زیاد میکند؛ در حالی که در چنین شرایطی طبیعتا باید سمت راست شما بیاید. این دیگر اوج بی فرهنگی است که با کمال تأسف از این موارد کم اتفاق نمیافتد. در واقع در این باره دو مشکل است: یکی راهنما نزدن و دوم که بدتر از راهنما نزدن است ، برخورد ناصحیح با کسی است که راهنما زده است./999/ی۷۰۳/س
بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی